توسعه فردی به عنوان یکی از مهمترین مسائل مورد توجه در دنیای امروز، برای هر فرد اهمیت زیادی دارد. این مفهوم، شامل تمامی تلاشها و فعالیتهایی است که به منظور بهبود و تقویت مهارتها، استعدادها و دانش فردی انجام میشود. به نقل از دریموند گرین (Draymond Green)، «اگر در حال بهتر شدن نیستید، دارید بدتر میشوید»، لذا رشد و توسعه فردی اهمیت دارد. اما یک انگیزهی کلیدی که حتی از این هم الهامبخشتر است در پس رشد فردی وجود دارد. و آن، اینکه مهارت های ارتقاء فردی شما را به امور مسلط میکنند. وقتی فعالانه در تلاش برای بهبود طرز فکر، مهارتها، و بهطور کلی زندگی خود هستید، لازم نیست به استعداد یا شانس تکیه کنید.
در عوض سخت کار میکنید و آگاهانه موفق میشوید. توسعه فردی متصلکنندهی جایی است که اکنون هستید و جایی که میخواهید باشید. وسیلهای است که شما را به اهدافتان میرساند.
فهرست مقاله :
- رشد فردی چیست ؟
- دلایل مهم برای یادگیری و رشد فردی
- علت اهمیت رشد و توسعه فردی چیست؟
- ابعاد توسعه فردی
- مهارت های زندگی
- توصیه هایی برای کمک به رشد فردی
- کلام آخر
توسعه فردی چیست ؟
رشد و توسعه فردی به فعالیتهایی اشاره دارد که طراحی شدهاند تا ما استعدادهایمان را پرورش دهیم، از پتانسیل خود استفاده کنیم و در کار و حرفهمان نیز پیشرفت کنیم. این یک فرآیند است که در تمام طول عمر ما ادامه خواهد داشت. جنبههای مختلفی برای رشد فردی وجود دارد و برای همین هم برای هدفمندتر کردنِ فرآیندِ آن بهتر است مراحل زیر را دنبال کنیم:
- در نظر داریم دقیقاً “چه چیزی” را توسعه دهیم؟
- روشهای دستیابی به آن کداماند؟
- چه تغییراتی را باید لحاظ کنیم؟
برخی از دلایل مهم برای یادگیری و رشد فردی عبارتند از
بهبود کیفیت زندگی : توسعه فردی میتواند به بهبود کیفیت زندگی کمک کند، زیرا با بهبود مهارتها، استعدادهای پنهان و دانش، افراد میتوانند بهترین نتایج را در زندگی شخصی و کاری خود بدست آورند.
موفقیت شخصی و حرفهای: ارتقاء مهارتها و تواناییهای فردی میتواند در رسیدن به اهداف شخصی و حرفهای کمک کند و فرد را به موفقیت و رضایت بیشتری از زندگی خود برساند.
مقابله با چالشها : توسعه فردی، افراد را برای مقابله با چالشها و مسائل زندگی آماده میسازد. با افزایش انعطافپذیری و قدرت تفکر، افراد میتوانند بهترین راهحلها را برای مواجهه با مشکلات پیدا کنند.
رشد شخصی: ارتقاء فردی باعث رشد شخصی فرد میشود و به او کمک میکند تا در مسیری پویا و پررنگ به سمت بهترین نسخه خود حرکت کند.
ارتقاء روابط اجتماعی: با بهبود مهارتهای ارتباطی، همکاری و تعاملات اجتماعی، رشد فردی میتواند به ارتقاء روابط فردی و اجتماعی کمک کند و شخص را به فردی موثرتر و محبوبتر تبدیل کند.
علت اهمیت رشد و توسعه فردی چیست؟
گیاه بامبوی چینی در چهار سال اول زندگی خود هیچ نشانهای از رشد را نشان نمیدهد و فقط یک برگ کوچک در خاک باقی میماند. در این مدت شما باید آن را پرورش دهید و دائما آن را آبیاری کنید و سپس در سال پنجم معجزهای اتفاق میافتد. گیاه بامبو تنها در شش هفته ۲۷ متر رشد میکند.
بهتجربه دریافتهایم که نتایج رشد فردی همیشه بلافاصله ظاهر نمیشود. حتی پس از انجام تحقیقات، مطالعه، آموزش ذهن، سخت کار کردن، شکست و پشتکار، ممکن است هنوز مدتی طول بکشد تا از ثمرهی کار خود لذت ببرید. سپس، وقتی بالاخره روزی پیشرفت خود را ببینید، کمی خندهتان میگیرد. به این علت که معمولا شیرینی موفقیت، تمام رنجها و شک لحظات گذشته را کماهمیت میکند. سپس متوجه میشوید دوست ندارید چیزی را از گذشته تغییر دهید و این زیبایی پیشرفت فردی است. در بخش بعد توضیح میدهیم که ابعاد توسعه فردی چیست.
ابعاد رشد و توسعه فردی
تقسیمبندی ابعاد توسعه فردی به ما کمک میکند تا در زمان ارزیابی فردی ببینیم به کدام یک از ابعاد باید بیشتر توجه کنیم و در عین حال، سعی کنیم از هیچ یک از این جنبهها غافل نشویم. بهطور کلی پنج جنبۀ مهم برای این موضوع وجود دارد که در ادامه به آن میپردازیم:
- فیزیکی : این جنبه، فقط به این معنا این نیست که مثلاً به طور منظم به باشگاه برویم و یا اینکه تغذیه مناسبی داشته باشیم. این جنبه شامل بهداشت فردی، مراقبت از پوست، خواب کافی، وضعیت بدنی مناسب، استفاده از کرم ضدآفتاب و به طور کلی مراقبت از بدن نیز میشود.
- هیجانی : این بعد برای بسیاری از افراد چالشبرانگیز است. برخی از افراد با هیجانات خود راحت نیستند. یادگیری برخورد مؤثر در مواجهه با ناامیدی، عصبانیت، غم، سردرگمی، بیحوصلگی و موارد دیگر میتواند دشوار باشد. این موضوع که بتوانیم واکنشهای هیجانی خود را کنترل کنیم، در تمام جنبههای زندگی به ما کمک خواهد کرد. مثال: انواع هیجانات را بشناسیم، تفاوت آنها را بفهمیم و یاد بگیریم که در موقعیت های مختلف، چه برخوردی باید انجام دهیم.
- معنوی : جنبهای است که به ما کمک میکند تا ارتباطات عمیقتری ایجاد کنیم، درباره خود و دنیای اطراف بیشتر بدانیم و بفهمیم از زندگی چه میخواهیم. جنبه معنویِ رشد فردی به سایر جنبههای زندگی ما جهت و معنا میدهد. مثال: هر روز به شیوه خود، شکرگزاری را تمرین کنیم.
- اجتماعی : جنبه اجتماعی توسعه فردی در مورد ایجاد روابط، برقراری ارتباط مؤثر، گسترش شبکههای ارتباطی و مهارتهای اجتماعی است. برخی افراد، جنبه اجتماعی را در رشد خود غیرضروری میدانند و اگر این دیدگاه را تغییر ندهند، ممکن است با چالشهایی مواجه شوند. برای مقابله با این چالش ها بهتر است به عنوان مثال در فعالیت های گروهی مدرسه، دانشگاه و یا حتی مهمانی های خانوادگی شرکت کنیم.
مهارت های زندگی
سازمان بهداشت جهانی 10 مهارت را نام برده است که از آنها با عنوان “مهارت های زندگی” یاد می شود و شاید بتوان گفت که مهمترین مهارت های توسعه فردی محسوب می شوند که در ادامه با آنها آشنا می شویم:
خودآگاهی
خودآگاهی، نقطه شروعی برای ارتقاء فردی است. خودآگاهی، چگونگی تجربه فرد از خودش است. در واقع خودآگاهی را اینطوری میشود تعریف کرد: توجه به خود و شناخت آگاهانه دیدگاهها و تمایلات خود. این مهارت شامل: آگاهی از هیجانات، عواطف، احساسات، افکار، جسم، روابط با دیگران و نحوه تعامل میان اینها است. تئوری خودآگاهی میگوید: وقتی ما سطحی از خودآگاهی داریم که میتوانیم واکنشهای هیجانی و غریزی خود را ببینیم و بشناسیم، توانایی کنترل آنها را نیز خواهیم داشت. چرا خودآگاهی برای توسعه فردی اهمیت دارد ؟ اگر میخواهیم تغییراتی ایجاد کنیم و خود را از نظر شخصی توسعه دهیم، ابتدا باید چشمانداز روشنی از شخصیت خود داشته باشیم. برای مثال: نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنیم یا عادتها و الگوهای رفتاری ناسالم خود را پیدا کنیم. تنها زمانی که دید روشنی از خود داشته باشیم، میتوانیم علت واقعی مشکلات را شناسایی کرده و شروع به حل آنها کنیم.
کنترل هیجانات
هیجانات نقش مهمی را در زندگی شخصی و حرفهای ما ایفا میکنند. اگر بخواهیم یک تعریف از هیجان ارائه دهیم میتوان گفت هیجان به یک وضعیت موقتی اطلاق میشود که شامل تجربیات ذهنیِ منحصر به فرد شخص است و افراد را برای انجام یک عمل آماده میکند. مهم ترین هیجانات انسان عبارتند از: خشم، انزجار، ترس، شادی، غم و تعجب. هیجانات ما به شدت با تجربهای که ما در زندگی داشتهایم مرتبط است و در اغلبِ موارد به صورت ناخودآگاه بروز پیدا میکند. به همین دلیل هم یادگیری تکنیکهای مدیریت هیجانات برای ما اهمیت دارد.
حل مسئله
ما باید بتوانیم مشکلات را شناسایی کنیم و برای حل آنها فکر کنیم. با اینحال، اکثر مردم نمیتوانند خلاقانه فکر کنند و برای حل یک مسئله تصمیم بگیرند. اینجاست که مهارتهای حل مسئله مطرح میشود و همه ما باید برای رشد آن زمان بگذاریم. در واقع ما در مواجهه با یک مسئله باید بتوانیم خیلی سریع ابعاد آن را بشناسیم و راه حلی برای آن پیدا کنیم. شاید فکر کنید حل مسئله کار راحتی است اما واقعیت این است که همه مسائل بهراحتی قابلحل نیستند. بعضی از مسائلی که ممکن است در زندگی خود با آنها مواجه شویم برای ما تازگی دارند و نمیدانیم با آنها چه کنیم. حل مسئله مهارتی است که میتوان با تمرین و آموزشِ درست، آن را یاد گرفت.
همدلی
همدلی، توانایی درک احساسات دیگران است. همدلی می گوید:ما باید احساسات دیگران را ببینیم و دیدگاههای مختلف افراد نسبت به موضوعات و نگرانیها و نیازهای آنها را درک کنیم. همدلی مهارتی است که میتوان آن را توسعه داد؛ اگرچه که اکثر افراد به طور طبیعی (تا حدودی) توانایی همدلی دارند. توانایی تشخیص احساسات و دیدگاههای دیگران به ما کمک میکند موقعیتها را از دریچه نگاه دیگران ببینیم و به اینترتیب میتوان روابط فردی و کاری بهتری داشت.
روابط بین فردی
روابط بین فردی به آمادگیِ افراد برای برقراری رابطه با دیگران و ابراز هیجانات خود به دیگران در روابطمان اشاره دارد. ارتباطات بین فردی، بخش بزرگی از زندگی روزمره ما را تشکیل میدهد. به طور کلی ارتباطات بینفردی، شامل هرگونه تعامل بین افراد است و ما نه تنها از طریق آنچه میگوییم، بلکه از طریق چیزهایی مانند زبان بدن، لحن صدا، حالات چهره و اشاره ارتباط برقرار میکنیم. مهارتهای بینفردی پایه و اساس روابط اجتماعی و کاری و همچنین زمینهای برای توسعه بسیاری از مهارتهای دیگر است؛ بنابراین ارزش آن را دارد که برای توسعه مهارتهای بینفردی خود وقت بگذاریم.
ارتباط موثر
همه ما نیاز داریم تا در زندگی شخصی و حرفهای خود با دیگران ارتباط برقرار کنیم. ارتباط موثر به اشتراکگذاری افکار، احساسات و دانشِ خود با دیگران مربوط میشود. در واقع ما باید بتوانیم به خوبی پیاممان را منتقل کنیم و احساسات و دیدگاههای موجود در حرفهای دیگران را بفهمیم. از این رو برای داشتن یک رابطه سالم به برقراری ارتباط مؤثر نیاز داریم. سؤالی که به وجود میآید این است که “مهارتهای ارتباطی چه نقشی در توسعه فردی دارند؟ “پاسخ ساده به این سؤال این است که آنها میتوانند به ما کمک کنند تا تواناییهای خود را به نمایش بگذاریم.
مدیریت استرس
استرس نتیجه عدم تطابق بین چالشهایی است که در زندگی تجربه میکنیم و باوری که ما به تواناییهای خودمان برای مقابله با آنها داریم. احساس فشار و استرس میتواند منجر به بیماری شود. برای همین هم یادگیری روشهای مقابله با استرس و ناملایمات در زندگی به عنوان یکی از مهارتهای توسعه فردی برای همه ما مهم است. استرس برخلاف اسم ترسناک آن برای زندگی ما ضروری است، بهشرط آنکه مدیریت شود. مقدار کمی از استرس به ما انگیزهای میدهد تا کارهایمان را انجام دهیم. یادگیری نکاتی برای مدیریت استرس به ما کمک میکند تا از آن بیشترین استفاده را ببریم و از مزمن شدن آن جلوگیری کنیم.
تصمیم گیری
همه ما انسانها در طول زندگی، به طور پیوسته در حال گرفتن تصمیمات کوچک و بزرگ برای چالشهای زندگیمان هستیم. این چالشها، گاهی آنقدر بدیهی است که بدون فکر کردن و حتی ناخودآگاه در موردشان تصمیم میگیریم و گاهی هم به قدری پیچیده است که مدام به بهانههای مختلف، تصمیم گیری درباره آن را به تعویق میاندازیم. تصمیمات ما در بسیاری از موارد، تحت تأثیر سوگیریها و هیجانات ما قرار میگیرند یا شرایطی پیش میآید که مجبور میشویم با اطلاعات ناقص و فوری تصمیمگیری کنیم. با توجه به اهمیت بالای تصمیمگیری در زندگی روزمره ما، توجه به آن به عنوان یکی از مهارتهای توسعه فردی اهمیت دارد.
تفکر خلاق
تفکر خلاق توانایی متفاوت نگاهکردن به مسائل و یافتن راههای جدید برای حل آنها است. نیاز به تفکر خلاق به این دلیل به وجود میآید که مغز ما به طور طبیعی تمایل دارد از راههای میانبر استفاده کند. وقتی به مسائل از دریچه جدیدی نگاه میکنیم، راهحل جدیدی میابیم یا حتی میبینیم که این مسئله لزوماً به راهحل نیاز ندارد. شاید با شنیدن اسم خلاقیت فکر کنیم که این مهارت ذاتی است و کاری نمیتوانیم بکنیم، در حالی که اینطور نیست و ما میتوانیم مهارت تفکر خلاق را از طریق آموزش کسب کنیم. خلاقانه فکرکردن به ما در حل مسائلمان کمک میکند و این کار، تأثیرات زیادی هم در زندگی کاری و هم در زندگی شخصی ما خواهد گذاشت. ما با تفکر خلاق پیشفرضهای خود را به چالش میکشیم، چیزهای جدیدی در مورد خود کشف میکنیم و اطلاعاتمان را به روز نگه میداریم.
تفکر نقادانه
مطالعات نشان میدهند که تفکر انتقادی یک مهارت برتر برای دنیای آینده است و امروزه نیز ما به آن نیاز داریم، زیرا تفکر نقادانه منجر به حل مسائل پیچیده، ایدهپردازی و یادگیری فعال میشود. اگر بخواهیم یک تعریف از تفکر انتقادی ارائه دهیم میتوان گفت: تفکر انتقادی هنر تجزیه و تحلیل و ارزیابیِ تفکر با هدف بهبود آن است. دنیا به سرعت در حال پیشرفت است و در نتیجه آن چالشها و مشکلاتی که با آنها مواجه میشویم نیز تغییر میکنند. برای همین هم دیگر نمیتوانیم از همان تفکرات کلیشهای استفاده کنیم.
ما نیاز داریم که مسائل را از جنبههای مختلف ببینیم و همه شواهد موجود را بررسی کنیم؛ حتی شواهدی را که در راستای پیشفرضهای ذهنی ما نیست. با بررسی شواهد موجود و استدلال بیطرفانه میتوانیم به نتایج بهتری دست پیدا کنیم و این در نتیجه همین تفکر انتقادی است.
مهارتهای توسعه فردی را میتوان با شرکت در کلاسهای آموزشی، یادگیری از دیگران و مطالعه منابع علمی معتبر افزایش داد.
برای رسیدن به توسعه فردی بهتر است توصیههای زیر را بکار ببندیم
بر ترسهای خود غلبه کنیم
ترس میتواند مانع از رشد و پیشرفت ما شود. برای مثال: اگر از سخنرانی در جمع میترسیم، باید در کلاس یا گروهی شرکت کنیم که به افراد کمک میکند تا سخنرانان بهتری شوند. اگر از ریسککردن میترسیم، باید از کسی کمک بگیریم تا به ما کمک کند تصمیمات درستی بگیریم و راه های افزایش اعتماد به نفس را پیدا کنیم . ما با امتحان کردن چیزهایی که ممکن است در انجام آنها راحت نباشیم، میتوانیم رشد کنیم و یاد بگیریم.
مطالعه
مطالعه میتواند دانش و دایرۀ لغات ما را گسترش دهد و ما را از محیط پیرامونمان آگاه سازد. همچنین میتواند ذهن ما را پرورش دهد و مهارتهای تفکر انتقادی را در ما تقویت کند. میتوانیم یک کتاب را انتخاب کرده و برای خودمان مشخص کنیم که باید طی یک ماه آن را مطالعه کنیم. خوب است که تلاش کنیم مطالب جدیدی یاد بگیریم، حال چه خودمان بهتنهایی مطالعه کنیم یا در یک کلاس ثبتنام کنیم.
از دیگران بازخورد بگیریم
از یکی از اعضای خانواده، دوستان، همکاران یا مدیر خود که احساس نزدیکی داریم بخواهیم درباره ما بازخورد بدهند. از نظرات مثبت و همچنین انتقادهای سازنده آنها میتوانیم برای یافتن راهحلهایی برای بهبود استفاده کنیم. گاهی اوقات برای بهدست آوردن تصویر متفاوتی از خود، به یک ناظر بیرونی و بیطرف نیاز داریم.
مشاهده
ما باید به افرادِ الهامبخشمان نگاه کنیم و از آنها یاد بگیریم. این افراد ممکن است یکی از آشنایان باشند؛ مانند: والدین، اعضای خانواده یا یک شخصیت مشهور. ویژگیهایی را که در آنها تحسین میکنیم را شناسایی کرده و آنها را در خودمان تکرار میکنیم.
شبکه ارتباطی
با تعامل با افراد مختلف، میتوانیم چیزهای جدیدی یاد بگیریم و نحوه برقراری ارتباط و کار با تیپهای شخصیتی مختلف را درک کنیم. همچنین فرصتی پیش میآید تا با افراد ملاقات کنیم و روابطی را ایجاد کنیم که در آینده به ما کمک کند.
یادداشتبرداری
اینکه هر روز و مداوم در یک دفتر بنویسیم میتواند به ما کمک کند تا خودآگاهی خود را افزایش دهیم و در مورد اتفاقها، تصمیمات و مکالمات اخیر خود فکر کنیم. ممکن است یک دفتر مخصوص و شخصی داشته باشیم، یا اینکه بخواهیم افکار و تجربیات خود را با استفاده از وبلاگ به اشتراک بگذاریم. از این نوشتهها میتوانیم برای تعیین و ارزیابی اهداف و پیشرفت خود استفاده کنیم.
مدیتیشن
بسیاری از افراد برای بهدستآوردن فکر آزاد، آگاهی و کاهش استرس و اضطراب، مدیتیشن میکنند. مدیتیشن میتواند به ما کمک کند بر رشد خود و اهدافمان تمرکز کنیم.
راهنمایی گرفتن
اگر برای ایجاد مهارتهای توسعه فردی به کمک نیاز داریم، میتوانیم با یک منتور، مربی یا راهنما صحبت کنیم. این فرد میتواند یک مدیر، استاد یا کسی باشد که ما او را تحسین میکنیم.
کلام آخر :
در این مقاله ما در مورد توسعه فردی صحبت کردیم و گفتیم که چرا ما به آن نیاز داریم. رشد فردی میتواند به ما کمک کند تا از پتانسیلهای بالقوه خود استفاده کنیم و کیفیت زندگیمان را بهبود بخشیم.
بهتجربه دریافتهایم که نتایج رشد فردی همیشه بلافاصله ظاهر نمیشود. حتی پس از انجام تحقیقات، مطالعه، آموزش ذهن، سخت کار کردن، شکست و پشتکار، ممکن است هنوز مدتی طول بکشد تا از ثمرهی کار خود لذت ببرید. اما در تمام این مدت شما در حال تبدیل شدن به فردی هستید که برای رسیدن به اهداف خود باید به آن تبدیل شوید. سپس، وقتی بالاخره روزی پیشرفت خود را ببینید، کمی خندهتان میگیرد. به این علت که معمولا شیرینی موفقیت، تمام رنجها و شک لحظات گذشته را کماهمیت میکند. سپس متوجه میشوید دوست ندارید چیزی را از گذشته تغییر دهید و این زیبایی پیشرفت فردی است.